4 دلیل که برندها به سراغ کوبرندینگ می‌روند

فهرست مطالب

کوبرندینگ

یکی از روش‌هایی که توانسته توجه بسیاری از کسب‌وکارهای پیشرو را جلب کند، «کوبرندینگ» یا Co-Branding است؛ مفهومی که شاید ساده به نظر برسد، اما اجرای درست آن نیازمند شناخت، اعتماد و استراتژی دقیق است.در دنیای رقابتی امروز، دیگر تنها داشتن محصول خوب یا تبلیغات حرفه‌ای کافی نیست. برندها برای رشد و بقا نیاز دارند که هوشمندانه‌تر عمل کنند، ارتباطات عمیق‌تری بسازند و ارزش بیشتری برای مشتریان خلق کنند.

در این مقاله به بررسی کوبرندینگ، مزایا، کاربردها و نمونه‌های موفق آن می‌پردازیم و می‌گوییم چرا برند شما هم باید به این رویکرد فکر کند.

کوبرندینگ چیست و چرا اهمیت دارد؟

کوبرندینگ، همکاری استراتژیک دو یا چند برند برای تولید یا بازاریابی محصول، خدمت یا تجربه‌ای مشترک است. این نوع همکاری با هدف ترکیب ارزش‌های برندها، افزایش آگاهی عمومی، جذب مشتریان جدید و ارائه تجربه‌ای متفاوت به بازار انجام می‌شود.

به بیان ساده‌تر، کوبرندینگ یعنی استفاده هوشمندانه از سرمایه برند شریک برای دستیابی به اهداف مشترک. این همکاری می‌تواند به شکل محصول مشترک، کمپین تبلیغاتی ترکیبی یا حتی عرضه خدمات مکمل صورت گیرد.

۱. افزایش قدرت نفوذ برند با بهره‌گیری از سرمایه اجتماعی شریک

یکی از مهم‌ترین مزایای کوبرندینگ، دسترسی به جامعه‌ای جدید از مخاطبان است. زمانی که دو برند شناخته‌شده با یکدیگر همکاری می‌کنند، هر یک می‌توانند از اعتبار و اعتماد برند دیگر بهره‌مند شوند.

فرض کنید یک برند نوشیدنی ورزشی با یک برند تجهیزات بدنسازی همکاری می‌کند. چنین شراکتی نه‌تنها برندها را در معرض دید مخاطبان جدید قرار می‌دهد، بلکه باعث می‌شود مخاطب حس کند این دو برند مکمل هم هستند و انتخاب آن‌ها تصمیم درستی است. این اعتماد دوطرفه، نقطه قوت اصلی کوبرندینگ است که در بازاریابی سنتی به‌راحتی به دست نمی‌آید.

از دیدگاه روانشناسی مصرف‌کننده، وقتی افراد با یک برند آشنا و راضی هستند، احتمال دارد برند شریک را نیز سریع‌تر بپذیرند. به همین دلیل است که کوبرندینگ می‌تواند نقش تسریع‌کننده در فرآیند تصمیم‌گیری خرید ایفا کند.

۲. خلق ارزش افزوده از طریق تلفیق تخصص‌ها

کوبرندینگ تنها یک بازی تبلیغاتی نیست، بلکه در بسیاری از موارد، ترکیب تخصص و دانش برندها منجر به خلق محصولاتی با کیفیت بالاتر یا خدماتی با تجربه‌ای متفاوت می‌شود. این ارزش افزوده، چیزی است که مخاطب آن را احساس می‌کند، نه فقط می‌بیند.

برای مثال، همکاری برندهای تکنولوژی با طراحان مد (مثل اپل و هرمس برای بندهای اپل واچ) نه‌تنها جذابیت بصری محصول را افزایش داده، بلکه آن را به سطحی از لوکس‌بودن ارتقا می‌دهد که هر دو گروه مخاطب را درگیر می‌کند.

در فضای بازاریابی دیجیتال نیز چنین نمونه‌هایی وجود دارد. زمانی که یک اپلیکیشن خدمات بانکی با یک پلتفرم آموزش مالی همکاری می‌کند، کاربر تجربه‌ای جامع‌تر از مدیریت پول و دانش مالی را دریافت می‌کند. این نوع هم‌افزایی چیزی نیست که هر برندی به‌تنهایی بتواند ایجاد کند.

۳. صرفه‌جویی در هزینه‌ها و افزایش اثربخشی تبلیغات

هزینه‌های تبلیغات دیجیتال به‌سرعت در حال افزایش است و برندها به دنبال راه‌هایی هستند که هم بازدهی بالا داشته باشد و هم منابع کمتری مصرف کند. کوبرندینگ از این جهت یک استراتژی مقرون‌به‌صرفه محسوب می‌شود.

در کمپین‌های مشترک، هزینه‌های تبلیغاتی بین طرفین تقسیم می‌شود، اما دسترسی به مخاطبان هر دو برند فراهم می‌گردد. این یعنی صرف هزینه کمتر برای بازدهی بیشتر. از طرف دیگر، محتوای تولیدی نیز جذاب‌تر می‌شود، زیرا مخاطب می‌بیند که دو برند مورد علاقه‌اش با یکدیگر همکاری کرده‌اند.

در یک نظرسنجی انجام‌شده توسط Nielsen، بیش از ۷۱٪ مصرف‌کنندگان اعلام کردند که همکاری برندها، در تصمیم خرید آن‌ها تأثیر مثبت داشته است. این عدد نشان می‌دهد که کوبرندینگ تنها یک انتخاب زیبایی‌شناختی نیست، بلکه ابزار مؤثری برای تقویت نرخ تبدیل است.

۴. بازآفرینی جایگاه برند در ذهن مشتری

برندها در طول زمان با چالش‌هایی مانند تکراری‌شدن، کم‌رنگ‌شدن هویت یا حتی افت فروش مواجه می‌شوند. کوبرندینگ یکی از راه‌حل‌های خلاقانه برای دمیدن روح تازه در برند و ایجاد تصویر جدیدی از آن در ذهن مشتری است.

همکاری با برندی که مخاطبان جوان‌تر دارد، می‌تواند برند بالغ‌تری را برای نسل جدید بازتعریف کند. یا همکاری با برند لوکس می‌تواند جایگاه برند اقتصادی را کمی بالاتر ببرد. این‌گونه، برندها می‌توانند بدون تغییر ریشه‌ای در هویت، خود را با بازارهای جدید وفق دهند.

همچنین کوبرندینگ به برندها کمک می‌کند تا خود را در دسته‌بندی جدیدی جای دهند. برای مثال، همکاری یک برند مواد غذایی با اپلیکیشن سلامت، این پیام را می‌رساند که برند مورد نظر در جهت سلامتی مشتریان تلاش می‌کند، حتی اگر پیش‌تر چنین تصویری از آن وجود نداشت.

چالش‌ها و ریسک‌های کوبرندینگ را جدی بگیرید

با وجود تمام مزایای کوبرندینگ، این استراتژی خالی از چالش نیست. اگر بین دو برند تفاوت ارزشی یا تضاد در پیام وجود داشته باشد، نه‌تنها همکاری شکست می‌خورد، بلکه می‌تواند به اعتبار هر دو برند لطمه بزند.

همچنین، کوبرندینگ باید بر پایه شفافیت، اعتماد و توافق مشخص در خصوص مسئولیت‌ها باشد. برندها باید پیش از شروع همکاری، مخاطب هدف، اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت و نحوه سنجش موفقیت کمپین را به‌وضوح مشخص کنند.

در غیر این صورت، حتی همکاری‌های پرسر و صدایی مانند برخی کمپین‌های معروف، به نتیجه دلخواه نمی‌رسند و گاه حتی در خاطره مخاطب، تجربه‌ای منفی ثبت می‌کنند.

نمونه‌های موفق کوبرندینگ در جهان

  • نایک و اپل: همکاری برای تولید کفش‌هایی با قابلیت اتصال به آیپاد برای رهگیری ورزش، نمونه‌ای موفق از هم‌افزایی تکنولوژی و ورزش بود.
  • استارباکس و اسپاتیفای: مشتریان استارباکس می‌توانستند موسیقی‌های پخش‌شده در فروشگاه را در اسپاتیفای ذخیره کنند. تجربه‌ای ترکیبی از قهوه و موسیقی.
  • گوپرو و ردبول: این دو برند در کمپین‌های هیجانی و ورزشی همکاری کرده‌اند و نشان داده‌اند که چگونه می‌توان هیجان و فناوری را هم‌زمان به مخاطب ارائه کرد.

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که کوبرندینگ در صورتی موفق خواهد بود که دو برند، دارای نقاط اشتراک در ارزش‌ها و دیدگاه‌ها باشند، نه فقط دنبال بهره‌برداری از شهرت طرف مقابل.

نتیجه‌گیری: کوبرندینگ، استراتژی آینده‌نگر برندهای هوشمند

در نهایت، کوبرندینگ راهی برای رسیدن به رشد سریع، افزایش آگاهی از برند، و خلق تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مشتری است. این همکاری‌ها نه‌تنها به افزایش فروش کمک می‌کنند، بلکه باعث می‌شوند برندها جایگاه خود را در ذهن مشتری بازتعریف و تقویت کنند.

اگر در حال برنامه‌ریزی برای تحول استراتژی بازاریابی خود هستید، نگاهی جدی‌تر به کوبرندینگ داشته باشید. چه بسا شریک بعدی برند شما، کلید موفقیت بزرگ بعدی‌تان باشد. فقط کافی است بدانید با چه کسی، چرا و چگونه باید همراه شوید.

LinkedIn
Telegram
X
Email

مطالب مرتبط